بیمانا: با افزودن ابعاد مختلف فناوری بیم (BIM) به مدل اطلاعاتی، درک عمیقی نسبت به یک پروژه عمرانی بهدست خواهد آمد. از انواع این اطلاعات میتوان به چگونگی ارائه پروژه، میزان هزینههای اجرایی پروژه و چگونگی اداره و نگهداری از آن اشاره نمود. این مقاله در دو قسمت تهیه شده و به بررسی بعد سوم، بعد چهارم، بعد پنجم و بعد ششم فناوری بیم (BIM) پرداخته میشود. در اینجا نشان داده میشود که چگونه با افزودن اطلاعات بیشتر میتوان تصمیماتی بجا و بموقع اتخاذ کرده و در نهایت ساختمانهای بهتری ساخت.
مدلسازی اطلاعات ساختمان (BIM)، فرآیند به وجود آوردن مدلهای جامع اطلاعاتی است. در طی این فرآیند اطلاعات گرافیکی و غیرگرافیکی در بستر مشترک دادهها (CDE) یا منبع مشترک اطلاعاتی دیجیتالی پروژه، یکپارچه میشوند. هنگامی که یک پروژه به همراه مرکز دادهای آن کامل میشود، آنگاه به مرور مدلهای اطلاعاتی از جزئیات بیشتری برخوردار خواهند شد. سپس در هنگام نهایی شدن پروژه، این مدل اطلاعاتی جهت استفاده در مرحله بهرهبرداری ساختمان به کارفرما تسلیم میگردد.
وقتی در مورد تکمیل مدل بیم (BIM) صحبت میشود، در اصل راجع به توانایی تشکیل زنجیره تأمین و تدارکات که تبادل اطلاعات را بصورت دیجیتالی میسر میسازد حرف می زنیم. ابعاد مختلف فناوری بیم (BIM) از بعد صفر تا ابعاد ۱، ۲، ۳ و بیشتر، اغلب از طریق "دیاگرام گوهای ابعادی" تجسمسازی میشود. این دیاگرام گوهای ابعادی توسط مارک بو (Mark Bew) و مروین ریچاردز (Mervyn Richards) تکمیل گشته و ارائه شده است.
البته همانگونه که در ابتدا بیان شد ابعاد مختلف فناوری بیم (BIM) با سطوح آن تفاوت دارد. منظور از ابعاد مختلف بیم (BIM) روش ویژهای است که دادههایی از انواع مختلف به یک مدل اطلاعاتی متصل میشوند. با افزودن ابعاد اضافی دادهها میتوان اطلاعات بیشتر و درک بهتری از پروژههای عمرانی را تجربه کرد. اینکه پروژه چگونه ارائه خواهد شد، چه هزینهای خواهد داشت و چگونه باید اداره و نگهداری شود و سوالاتی دیگر از این دست همه و همه در این بستر ارائه میشوند. همه این ابعاد میتوانند در مدل جامع اطلاعاتی بیم (مدل بیم BIM چهاربعدی، پنجبعدی و یا ششبعدی) بهصورت عملی و در جریان کاری "سطح دوم فناوری بیم (BIM)" واقع شوند.
شاید مدل سهبعدی فناوری بیم (BIM) مدلی است که در میان ابعاد مختلف فناوری بیم (BIM) بیشتر با آن آشنا باشیم. در حقیقت فرآیند ایجاد اطلاعات گرافیکی و غیرگرافیکی و به اشتراکگذاری آنها در بستر مشترک دادهها (CDE) همان مدل جامع سهبعدی است. همانطور که روند شکلگیری پروژه پیش میرود، این اطلاعات نیز غنیتر گشته و از جزئیات بیشتری برخوردار میشوند. این روند تا نقطهای پیش میرود که دادههای پروژه در مرحله نهایی به کارفرما تسلیم شود.
مدل چهاربعدی، بعد جدیدی از اطلاعات را به شکل دادههای زمانی به مدل اطلاعاتی پروژه میافزاید. از این دادهها میتوان برای کسب اطلاعات دقیق برنامهریزی در پروژه و تجسمسازی بر اساس زمان استفاده نمود. به این ترتیب توالی ساخت پروژه به شکل قابل درکی برای مخاطب ارائه میشود. بهعبارتی این دادهها به المانهایی افزوده میشود که با جزئیات بالا در حال توسعه هستند.
ممکن است اطلاعات وابسته به زمان برای یک المان خاص، شامل اطلاعات در مورد زمان انجام فعالیت، بازه زمانی ساخت آن، بازه زمانی نصب آن، زمان لازم برای بهرهبرداری، زمان لازم جهت بررسی استحکام، زمان لازم جهت تعمیر و بهسازی، توالی نصب المانهای مختلف و وابستگیهای زمانی به بخشهای دیگر پروژه باشد. مدیران برنامهریزی بهواسطه اطلاعات زمانی که با مدل اطلاعاتی به اشتراک گذاشته شده، قادر خواهند بود تا برنامه پروژه را بهصورت دقیق توسعه دهند. همچنین بهواسطه افزودن اطلاعات به اجزای تشکیل دهنده مدل در محیط نمایش گرافیکی، درک اطلاعات پروژه و بررسی آن آسان و جذاب میشود. درنتیجه نمایش چگونگی ساخت ساختمانها میسر گشته و میتوان از قبل نشان داد که ساختمان در هر مرحله از ساخت چگونه بهنظر خواهد رسید.
استفاده از این روش جهت برنامهریزی و اطمینان یافتن از انجام امور کلی پروژه به شکلی واقعی، منطقی و کارآمد بسیار سودمند است. در این روش میتوان مدیریت داراییها را در طرح اولیه و حتی قبل از تجهیز کارگاه، آغاز نمود. به این ترتیب در همان مراحل اولیه کار، بازخوردها مشخص گشته و از دوبارهکاریها و طراحیهای بیفایده و پرهزینه در کارگاه اجتناب میشود. همچنین هنگام کار با کلیه ذینفعان پروژه، نمایش بصری چگونگی ساخت پروژهها موجب ایجاد حس بهتری گشته و منجر به توجیه شدن بهتر کلیه عوامل اجرایی کار گشته و در ادامه منجر به کاهش زمان انجام پروژه میگردد. این کار به همه افراد درک بصری روشنی از برنامهریزیهای انجام شده برای پروژه را میدهد. با استفاده از این فناوری و قبل از ساخت پروژه برای همه روشن خواهد شد که پروژه پس از تکمیل چگونه بهنظر خواهد رسید.
افزودن اطلاعات مربوط به تأخیرها و تقدمها نه تنها در مرحله طراحی، بلکه در مراحل ابتداییتر نیز میتواند فوقالعاده سودمند باشد. چراکه این کار امکان بررسی نمودن طرحها را از ابتدا میسر میسازد.
این نوع از اطلاعات در مراحل آغازین پروژه باعث میشود تا مفاهیم اولیه مورد بررسی و تبادل نظر قرار گرفته تا در ادامه الهامبخش تیم اجرایی پروژه در رسیدن به اهداف پروژه گردند.
مدیران برنامهریزی یک پروژه جزء نفرات کلیدی تیم پروژه محسوب میشوند، لذا کار با مدل اطلاعات چهاربعدی نیاز به وجود این مدیران را هرگز منتفی نمیسازد. اما بهجای اینکه این مدیران برنامهریزی بر مبنای جریان کار سنتی برای مدیریت پروژه پیشنهادات برنامهریزی خود را تهیه کرده و مطرح نمایند، در قالب فناوری بیم کار مینمایند. این مدیران میتوانند در بستر مدلسازی مجازی از مراحل ابتدایی، پیشنهادات زمانی و راهکارهای انجام پروژه را تحت اختیار خود داشته و آن را در قالب دلخواه به پیش برند. در واقع با نزدیکتر بودن این مدیران به تیم اجرایی پروژه و مواجه زودهنگام با بازخوردها در فرآیند کلی کار، این پتانسیل ایجاد میشود تا اعتبارات پروژه به شکل بهینهای مدیریت شوند.
در قالب مدل پنجبعدی فناوری بیم (BIM)، میتوان با اتصال به هر یک از اجزای مدل اطلاعاتی پروژه، اطلاعات دقیق هزینههای مربوطه را از مدل جامع اطلاعاتی استخراج نمود. این اطلاعات ممکن است شامل هزینههای جاری و هزینههای مربوط به تعمیر، نگهداری و یا تعویض المانها باشند. محاسبات اطلاعات هزینه میتوان بر اساس دادههای لینک شده به مدل گرافیکی صورت گیرد. این اطلاعات مدیران را قادر میسازد تا به راحتی مقادیر مرتبط با یک المان دلخواه در پروژه را پیشبینی کنند. در ادامه مدیران میتوانند قیمت تقریبی اجزای مختلف را در مدل اعمال نموده و هزینه کلی ساخت را محاسبه کنند.
بیمانا: پرسشهای زیادی در مورد مدیر فناوری بیم (BIM) وجود دارد که هنوز پاسخهای روشنی به آنها داده نشده است. سئوالهایی در مورد مسئولیتها، وظایف، توانمندیها و حداقل شرایط احراز مسئولیت یک مدیر فناوری بیم (BIM) مطرح میباشد. اما سوال اصلی آن است که اصولاً یک مدیر فناوری بیم (BIM) چه کسانی و یا چه فعالیتهایی را میبایست تحت چه شرایطی مدیریت کند؟
معمولاً فناوری بیم (BIM) ترکیبی از مباحث مختلفی چون مدلهای سهبعدی، دادههای غیرگرافیکی، مدیریت دارایی، COBie ( فرمت استاندارد تبادل داده ای) و غیره را پیش میآورد. توضیح وظیفه مدیر فناوری بیم (BIM) به افراد غیرمتخصص کار آسانی نیست چرا که این شغل موارد بسیار متنوع و متفاوتی را شامل میشود. این جایگاه شغلی شامل یک نقش مدیریتی و نظارتی بوده که میتواند از مدیریت و نظارت بر جزئیترین موارد همچون "کنترل نقشههای CAD" تا موارد مهم و کلانی در پروژه همچون "استراتژیهای کلی انجام کار" را در بر بگیرد.
بسیاری نقش مدیر فناوری بیم (BIM) را کامل شده نقش یک مدیر CAD میدانند. معمولاً این عنوان به بهترین کاربر نرم افزار CAD در گروه، دفتر یا شرکت تخصیص مییابد. در صورتیکه یک مدیر فناوری بیم (BIM) مسئول تأیید خروجیهای طراحیهای انجام گرفته میباشد به طوریکه که باید با استانداردهای لازم سازگاری دلخواه را داشته و در عین حال از یکپارچگی لازم نیز برخوردار باشند. به همین دلیل وظیفه سنگینی برعهده یک مدیر فناوری بیم (BIM) قرار دارد. البته این مسئولیت قابل تفیض به کنترل کنندههای طراحیهای صورت گرفته نیست، اما امروزه این مسئولیت به جایگاه سرپرست فنی نیز راه پیدا کرده است. در واقع مباحث طراحیهای ویژه و نرمافزارهای CAD وقت کمتری را از یک مدیر فناوری بیم (BIM) میگیرد. اما در عوض او باید به فرایندها و دادههای مطابق با استانداردهای فناوری بیم (BIM) توجه بیشتری نموده و همزمان نیز نگاهی به استراتژیهای کلانی داشته باشد که میزان انطباق پذیری فناوری بیم (BIM) را در سازمان معنا میبخشد.
باید توجه کرد که شکاف معنیداری بین وظایف مدیر فناوری بیم (BIM) در شرکت یا سازمان و وظایف او در یک پروژه خاص وجود دارد. موفقیت در هر یک از این دو بخش به مجموعهای متفاوت از مهارتها، صلاحیتها و انگیزهها نیاز دارد. این تفاوتها معمولاً هنگامی که سخن از وظایف مدیر فناوری بیم (BIM) به میان میآید، نادیده گرفته میشود.
با توجه به مطالب بالا، حال آیا واقعا میتوانیم به این پرسش که «وظیفه مدیر فناوری بیم (BIM) چیست» پاسخ دهیم؟ همان اندازه که مفهوم فناوری بیم (BIM) گسترده است وظایف مدیر آن نیز از پیچیدگی زیادی برخوردار است. البته تمامی این معانی و تفاسیر مختلف میتواند صحیح و سودمند باشد اما لازم است تعریف مشخصی که همه دستاندرکاران درک یکسانی از آن داشته باشند را ارائه دهیم. در هر یک از این دو جایگاه کاری یک مدیر فناوری بیم (BIM) باید از مهارت، خلاقیت، دقت فنی و هوش مدیریتی لازم برخوردار بوده و وظایف خود را به نحو شایستهای اجرا کند. باید به این حقیقت اذعان نمود که آنچه در اینجا اهمیت دارد توانمندی است و نه عنوان شغلی.
بیشک با گسترده شدن فناوری بیم (BIM) در صنایع مختلف و اجرای آن تا سطح سوم و حتی چهارم در کشورهای پیشرو شاهد تنوع بیشتر در وظایف شغلی مدیر فناوری بیم (BIM) خواهیم بود. این خود میتواند شامل طیفی گسترده از کار شامل «مدیریت CAD تکمیل یافته» با تمرکز بر طراحیها تا بخش «استراتژی سازمانی» که به مهارت متفاوتی در کل چرخه حیات پروژه نیازمند است، شود. بیشک در آینده عنوان شغلی مدیر فناوری بیم (BIM) در راستای گسترش ساختوساز دیجیتالی به عناوین متفاوتی دیگری تقسیم بندی خواهد شد. با توسعه فناوریهایی همچون اینترنت اشیاء (IOT) و گسترش اطلاعات حجیم و پیچیدهای (که در صنعت به آن کلان داده یا Big Data میگویند) و همچنین شهرهای هوشمند، ساختار مدیریتی یک مدیر فناوری بیم (BIM) بسیار متفاوت خواهد بود.
گفتنی است منظور از "کلان داده" مجموعهای از "داراییهای دادهای" هستند که بسیار انبوه، پیچیده و گوناگون میباشند. پردازش این اطلاعات نیازمند به استفاده از روشهایی تازه دارد که انجام تصمیمگیریهای صحیح، رویکرد مدیریتی با بینشی تازه و بهینه بودن پردازش را تضمین نماید. این نوع دادهها حرکت کسبوکار و فرایند چرخش کار در سازمانها را مشخص میکند.
«با توسعه فناوری بیم (BIM) همه پروژههای بزرگ و عمومی در حال پذیرش این فناوری برای صرفهجویی بیشتر در زمان و هزینه انجام کار هستند. این فناوری در حال توسعه در همه صنایع عمرانی است و در آینده شاهد فراگیر شدن آن در همه جهان خواهیم بود.»
عبارت بالا را بارها و بارها از زبان رسانههای مختلف در مورد مزیتهای مختلف فناوری مدلسازی اطلاعات ساختمان شنیدهاید. اما با نگاهی به تجربه آموخته شده در کشور انگلستان و دیگر کشورهای پیشرو در این زمینه نوع و میزان تحقق این مزایا در عمل متفاوت است.
سالانه نشستها و کنفرانسهای مختلفی در حوزه فناوری بیم (BIM) انجام میشود تا اهداف مذکور را تحقق ببخشند. از سوی دیگر دگرگونی آهستهای برای دیجیتالسازی صنعت ساختوساز در حال انجام است. باید اطمینان حاصل کرد که این تحول دیجیتالی با همان سرعتی پذیرفته میشود که صدها تحول دیجیتالی دیگر پذیرفته شده است. باید بررسی شود چرا انقلاب دیجیتالی در دیگر بخشها با این سرعت مورد تأیید و استقبال قرار گرفتند و با استفاده از این تجربههای موفق آموزههای فناوری بیم (BIM) را فراگیر نمود.